
صنایع و معادن و کارخانه دیجیتال ایران و شکاف فناوری در دهه ۲۰۲۰
صنایع و معادن: معادن ایران وکارخانه دیجیتال ظرفیت تأمین بخشی از رشد صنعتی و صادرات غیرنفتی را دارند، اما در دهه ۲۰۲۰ شکاف فناوری، مشکلات زیرساختی و محدودیتهای انرژی و سرمایهگذاری، کارایی واقعی این ظرفیت را محدود کردهاند. گرچه برنامههایی برای دیجیتالسازی مطرح شده، فاصله عملیاتی با معادن پیشرو جهانی هنوز چشمگیر است.
بحران تجهیزاتی و زیرساختی
بخشی از معادن کشور با ماشینآلات فرسوده و تأخیر در نوسازی روبهرو هستند که دو پیامد دارد: هزینه نگهداری بالا و زمانخرابی طولانی. کمبود سرمایهگذاری مستقیم خارجی و محدودیت دسترسی به تأمینکنندگان پیشرفته (بهدلیل تحریمها و مسائل بانکی) مانع از تجدید سریع تجهیزات شده است؛ علاوه بر این مشکلات انرژی و ناکارآمدی شبکه برق، ریسک عملیات پیوسته معادن را بالاتر برده است.
خودرانها، رباتها و دوقلوهای دیجیتال
در سطح جهانی شرکتهای بزرگ معدنی اکنون از خودروهای سنگین خودران، پهپادهای نظارتی، حفاری خودکار و سیستمهای روباتیک برای کاهش نیروی انسانی در محیطهای پرخطر و افزایش بهرهوری استفاده میکنند. نمونه درخشان، بهرهبرداری از صدها کامیون خودران در عملیاتهای بزرگ است که به بهبود بهرهوری و کاهش هزینهها منجر شده است. این بسته فناورانه با تحلیل داده، هوش مصنوعی و سیستمهای نگهداری پیشبینانه تکمیل میشود.
کجا ایران عقب است؟
اجرای پروژههای دیجیتال در ایران از سطح وزارتخانهها تا شرکتهای بزرگ معدنی شروعشده و نهادهایی مانند IMIDRO برنامههایی برای شبکههای امن 5G پلتفرمهای دادهای اعلام کردهاند؛ اما این طرحها عمدتاً در فازهای پایلوت قرار دارند و بهندرت به گستره عملیاتی تمامعیار رسیدهاند. مشکل اصلی سهگانه است: ۱) تأمین مالی برای خرید و استقرار تجهیزات پیشرفته ۲) تضمین پایداری انرژی و زیرساخت دیجیتال و ۳) نیروی انسانی ماهر برای پیادهسازی و نگهداری سیستمها.
دیجیتال توأم و نگهداری پیشبینانه
در کشورهای پیشرفته دوقلوی دیجیتال(digital twin) و نگهداری پیشبینانه به استاندارد تبدیل شدهاند؛ این فناوریها با شبیهسازی فرایندها و پیشبینی خرابیها، زمانخرابی را بهطور قابلتوجهی کاهش و عمر تجهیزات را افزایش میدهند. پیادهسازی هدفمند این ابزارها در معادن ایران میتواند هزینههای اضطراری و توقف تولید را کم کند، اما پیششرط آن، جمعآوری داده کیفی و ایجاد زیرساخت تبادل امن داده است.
پیامدهای محیطزیستی و ایمنی
بهرهگیری از حسگرها، پهپادها و پردازش بلادرنگ دادهها در کشورهای پیشرفته نه تنها بهرهوری را بالا برده بلکه میزان حوادث محیطزیستی و ایمنی را کاهش داده است. در ایران، ضعف در پایش زیستمحیطی و مدیریت پسماند باعث افزایش ریسک حقوقی و اعتراض اجتماعی میشود؛ بنابراین فناوریِ کمهزینه نظارتی میتواند هم نقش حفاظتی و هم امتیاز بازار (برای صادرات) فراهم کند.
موانع نهادی: قوانین، سرمایه و نیروی انسانی
تحریمها، پیچیدگی نظام مالی و ضعف در قراردادهای سرمایهگذاری خارجی دسترسی به فناوری را محدود کرده است. همچنین فقدان سیاستهای تشویقی برای نوآوری، نبود استانداردهای ملی داده و کمبود برنامههای آموزش فنی-حرفهای باعث شده تا انتقال فناوری کند و هزینهبر باشد. برای تحقق رقابتپذیری جهانی، لازم است چارچوبهای حقوقی و محرکهای مالی بازطراحی شوند.
پیشنهادهای عملی و کوتاهمدت
1- پایلوتهای هدفدار دیجیتال، انتخاب ۳ معدن شاخص برای اجرا و ارزیابی digital twin، نگهداری پیشبینانه و مدیریت دارایی مبتنی بر IoT 2- خطوط بازآموزی و شراکت دانشگاه-صنعت، راهاندازی دورههای تخصصی مشترک با دانشگاهها و جذب متخصصان خارجی در قالب پروژههای مشروط.
3- سازوکار تسهیل مالی، ایجاد صندوق تضمین ریسک برای واردات فناوری و جذب سرمایهگذار خارجی با ضمانت مرحلهای بازگشت سرمایه.
4- محرکهای انرژیِ پایدار، توسعه راهکارهای برق اختصاصی (گاز، خورشیدی ترکیبی) برای معادن بزرگ تا اطمینان از تداوم عملیات.
آیا صنعت معدن ایران ترجیح میدهد «خاک خام صادر کند» یا «کارخانه ارزشافزوده مبتنی بر فناوری» بسازد؟ پاسخ عملیاتی به این پرسش، مسیر سرمایهگذاری، سیاستگذاری و آموزش را تعیین خواهد کرد.



