
جهان امروز در سایه جنگ، نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی و تنشهای ژئوپلیتیکی، بیش از هر زمان دیگری به صلح نیاز دارد. بر اساس شاخص جهانی صلح 2024، صلح جهانی به پایینترین سطح خود در 16 سال گذشته سقوط کرده و جنگ رنج انسانی بیسابقهای را بهویژه بر مناطقی مانند اوکراین، غزه، یمن و … تحمیل کرده است. توسعه فناوریهای نظامی، افزایش آوارگی و تشدید بحرانهای انسانی، زنگ خطری برای جامعه جهانی است که در شرایط حساس کنونی، بیش از پیش نیازمند زنجیرهای از دیپلماسیهای فعال و همکاریهای بینالمللی برای جلوگیری از گسترش جنگهای جدید است.
گزارش مؤسسه اقتصاد و صلح نشان ميدهد در 97کشور از 163کشور مورد مطالعه، شاخصهاي صلح کاهشيافته و تعداد مرگوميرهای ناشي از جنگ و درگيري، به بالاترين سطح در قرن حاضر رسيده است. اين درگيريها، پيامدهاي اقتصادي و سياسي گستردهاي به دنبال داشته است. اين شاخص، همچنين نشان ميدهد با وجود کاهش تعداد نيروهاي نظامي از سال 2014، توان نظامي جهاني10درصد افزايشيافته، فناوريهاي پيشرفته نظامي و پهپادها به ابزار کليدي در جنگهاي مدرن تبديلشده و شمار کشورهاي استفادهکننده از پهپاد از 16 در سال 2018 به 40 در سال 2023 افزايشيافته است. گسترش فناوري پهپاد، نگرانيهايي در خصوص دسترسي بازيگران غيردولتي به ابزارهاي نظامي پيشرفته و خطر تشديد درگيريها ايجاد کرده است.
طبق گزارش شاخص صلح جهاني 2024، مجموع تأثير اقتصادي خشونتها در سال 2023 به 19.1 تريليون دلار رسيد که معادل 13.5درصد توليد ناخالص داخلي جهاني است. اين هزينهها شامل مخارج نظامي، امنيت داخلي، امنيت خصوصي و هزينههاي ناشي از کشتار ميشود. بر اساس گزارش مؤسسه بينالمللي پژوهشهاي صلح استکهلم(SIPRI)، هزينههاي نظامي جهاني در سال 2024 به 2.718تريليون دلار رسيد که نسبت به سال قبل، 9.4درصد افزايشداشته است. اين هزينهها معادل 2.5درصد از توليد ناخالص داخلي جهاني است.
اروپا، گرچه همچنان مسالمتآميزترين منطقه جهان است و هفت از ده کشور برتر در شاخص صلح جهاني از جمله ايسلند، ايرلند و دانمارک در اين منطقه قرار دارند، اما جنگ اوکراين تبعات زیادي بر صلح منطقهاي داشته است. به گزارش مؤسسه اقتصاد و صلح، 23 کشور از 36 کشور اروپايي، اغلب بهدليل افزايش نظاميسازي، شاهد کاهش صلح بودهاند.
جنگ روسيه و اوکراين، که از فوريه 2022 آغاز و وارد چهارمين سال شده، طبق برآوردهاي بانک جهاني و اتحاديه اروپا، 152ميليارد دلار خسارت مستقيم به اوکراين زد و هزينه بازسازي آن بيش از 500 ميليارد دلار برآورد ميشود. بر اساس گزارش فوريه 2024 سازمان ملل، دو ميليون خانه در اوکراين تخريب يا آسيب ديده است. تا ژانويه 2025 نزديک يکميليون کشته و مجروح (نظامي و غيرنظامي) از هر دو طرف به جا گذاشته است. از اين تعداد بيش از 400هزار نفر اوکرايني بودند. تأثير جنگ بر کودکان و جوانان هولناک است؛ فقط در 9 ماهه اول 2024 بيش از 50هزار کودک اوکرايني نيازمند فوریتهای رواني بودهاند که سهبرابر سال قبل است. مدارس در بسياري از مناطق موقع حملات هوايي، پناهگاه يا تخريب شدهاند. طبق گزارش سازمان ملل، اکنون حدود 12.7ميليون نفر از مردم اوکراين نيازمند کمکهاي انساندوستانهاند؛ تا اوت 2024 بيش از 3.7ميليون نفر آواره داخلي و حدود 6.7 ميليون نفر در خارج از اوکراين پناهنده شدهاند. با وجود کمکهاي نظامي غرب، وضعيت امنيتي، شکننده و موقت است. اين جنگ نهتنها موجب کاهش 29درصدي توان اقتصادي اوکراين، تحميل هزينههاي نظامي هنگفت بر اروپا و بازنگري راهبرد دفاعي بسياري از کشورهاي اروپايي شده، بلکه تحت تاثير حمايتهاي ناتو از اوکراين و تقويت اتحادهاي روسيه با کشورهايي مانند چين، کره شمالي و …، نظام روابط بينالملل را نیز با چالشهاي جدي مواجهکرده است. اقتصاد اوکراين همچنان تحت فشار قرار دارد؛ توليد ناخالص داخلي حدود يکسوم کاهش يافت و حجم اقتصاد اوکراين تا پايان 2024 تنها 78درصد ارقام پيش از جنگ است. ارزش منابع تصرفشده توسط روسيه حداقل 12.4تريليون دلار است، که بخش عمده آن از دسترس اوکراين خارج شده است.
جنگ اسرائيل و نوار غزه، که از اکتبر 2023 در جريان است، طبق تخمين بانک مرکزي و وزارت دارايي اسرائيل،250ميليارد شِکِل(حدود 68 ميليارد دلار) تا مه 2024 به اسراييل خسارت زده که شامل هزينههاي نظامي و خسارات اقتصادي مستقيم و غيرمستقيم است. بر اساس آمار رسمي وزارت بهداشت غزه، تاکنون بيش از 53هزار فلسطيني و نزديک 1700 اسرائيلي کشته شدهاند. نظام بهداشت و آب و برق در غزه به شدت مختلشده و خطر قحطي واقعي است. جنگ، آموزش را به تعطيلي کشانده است. مدارس غزه از آغاز درگيري تاکنون، پناهگاه آوارگان شده و 625هزار کودک مدرسهاي از تحصيل بازماندهاند. محاصره شديد غزه و قطع مکرر کمکها، وضعيت کشاورزي و تغذيه در اين باريکه را به بحران انساني بيسابقهاي سوق داده است. اين جنگ، دامنه بيثباتي در منطقه و خاورميانه را تشديدکرده و کشورهاي همسايه مانند سوريه، ترکيه، ايران، لبنان و يمن را نيز تحت تأثير قرار داده است. جنگ غزه با اينکه نوسان محدود قيمت نفت را بهدنبال داشت، اما ذخاير آمريکا و ظرفيت مازاد اوپک، مانع افزايش شديد قيمتها شد. با اين حال، تحليلگران هشدار دادهاند که در صورت گسترش درگيري و حمله به تأسيسات نفتي منطقه، بهاي نفت تا 130دلار در هر بشکه افزايشيافته و نرخ رشد توليد ناخالص جهاني0.4درصد، کاهش مييابد.
يمن، همچنان گرفتار درگيريهاي کمدامنه و شکننده است. بحران يمن از 2024 به موازات موج درگيريها در داخل يمن، با آغاز حملات به کشتيهاي تجاري در درياي سرخ و پرتاپ موشک به اسرائيل، وارد شرايط دشوارتري شد. حملات حوثيها به کشتيهاي تجاري در بابالمندب و خليج عدن، تجارت بين آسيا و اروپا را بهشدت مختلکرده و باعث کاهش60درصدي ترافيک دريايي شده است. هنوز شرکتهاي کشتيراني بينالمللي از بازگشت به اين مسيرها خودداري ميکنند. گرچه با ميانجيگري عمان، ايالات متحده پس از دو ماه عمليات هوايي «سوارکار خشن»، با حوثيها به توافق آتشبس رسيده اما ناظران سازمان ملل، اين آرامش را شکننده ميدانند. به گزارش اين سازمان، بحران انساني در يمن اکنون بسيار عميقشده و جنگ 9ساله، ميليونها نفر را آواره کرده و فرسايش اقتصادي و کمبودهاي شديد غذايي و دارويي، 19.5ميليون نفر را در وضعيت نياز به کمکهاي اضطراري قرارداده، حدود 17ميليون نفر با ناامني شديد غذايي مواجه و نزديک نيمي از کودکان زير پنجسال دچار سوءتغذيه شديد هستند. اقتصاد يمن در حال فروپاشي و کاهش صادرات نفت، سقوط ارزش پول و تورم فزاينده، دستمزد کارگران را به ماهانه حدود 50 تا 60 دلار کاهش داده است.
سوريه، با مجموعهاي از تحولات پيچيده و تنشهاي فزاينده مواجه است. با وجود وعدههاي دولت انتقالي به رهبري احمد الشرع براي حفظ امنيت و حقوق اقليتها، خشونتهاي فرقهاي عليه اقليتهاي علوي و ساير گروهها گزارششده و درگيريها در برخي مناطق سوريه افزايشيافته است. در سايه تنشهاي داخلي، مداخلات خارجي و اقتصاد بحرانزده، آينده سوريه همچنان نامشخص است. اقتصاد سوريه از 2011 بيش از 85 درصد کوچکتر و بهشدت آسيبديده است. تلاشهاي ديپلماتيک براي کاهش تنشها و بازسازي کشور ادامه دارد. فرمان تازه ترامپ که با پیگیریهای عربستان و قطر برای رفع تحریم سوریه صادرشده، حاصل همین دیپلماسی فعال بوده است.
سودان، درگير يک جنگ تمامعيار داخلي بين ارتش تحت فرماندهي عبدالفتاح البرهان و گروه شبهنظامي «حمايت سريع» به رهبري عبدالرحمن سوارالذهب است. از آغاز اين جنگ در آوريل 2023 تاکنون حدود 150هزار کشته و نزديک 13ميليون نفر آواره شدهاند؛ بهطوريکه يک نفر از هر 13پناهنده در سراسر جهان اهل سودان است. نزديک 3ميليون آواره سوداني به کشورهاي همسايه يعني چاد، اتيوپي و سودان جنوبي گريخته و کمپهاي پناهجويان را اشباع کردهاند. سازمان ملل، وضعيت سودان را يکي از بدترين بحرانهاي آوارگي جهان توصيف کرده است. ميليونها نفر در معرض گرسنگي شديد قرار دارند، سامانه بهداشتي کاملاً از کار افتاده و بيماريهاي واگيردار شيوع يافته است. سازمان ملل گزارش ميدهد که بيش از 30ميليون نفر در سودان نياز فوري به کمک انساني دارند، وضعيت خوراک بدترين بحران گرسنگي دههها توصيفشده و اقتصاد کشور تقريباً ويران شده است. بهگزارش بانک جهاني، بدون اين جنگ، رشد اقتصادي آفريقا حدود 0.5 واحد درصد در 2024 بالاتر ميرفت. علاوه بر کاهش توليد، خطوط لوله نفت سودانجنوبي که از خاک سودان عبور ميکند، دچار اختلال و باعث جهش قيمت سوخت در منطقه شده است.
جنگهاي داخلي در ديگر کشورهاي آفريقايي مانند کنيا، مالي، کنگو، اتيوپي و … نيز ميليونها نفر را به پناهندگي کشانده، شبکههاي خدمات اجتماعي را تخريب، فقر و بيکاري را تشديد، رشد اقتصادي را کُند کرده و به زنجيره تأمين جهاني آسيب رسانده است. به گزارش بانک توسعه آفريقا، رشد اقتصادي اين قاره به 3.2 درصد کاهشيافته که بخشي از آن ناشي از بيثباتي سياسي و جنگهاي منطقهاي است.
جنگ هند و پاکستان، پس از حمله تروريستي 22 آوريل در پاهالگام کشمير که منجر به کشتهشدن 26 گردشگر هندي گرديد، وارد مرحلهاي خطرناک شد. اين درگيريها، بهويژه از سال 2025 نهتنها به تشديد تنشهاي مذهبي و مليگرايانه در هر دو کشور دامن زد، بلکه با وجود دارابودن حدود 344 کلاهک هستهاي ميان دو طرف، خطر جنگ تمامعيار هستهاي را افزايشداد. اگر ديپلماسي نبود، احتمال وقوع جنگ گسترده وجود داشت.
ميانمار، بعد از کودتاي 2021 در جنگ داخلي فرورفته و بيش از 3 ميليون نفر از خانههاي خود آواره شدهاند. بانک جهاني ميگويد رکود اقتصادي و تورم بالا، فقر را به سطح سال 2015 بازگردانده است؛ نرخ فقر به 32.1 درصد رسيده و توليد ناخالص داخلي تقريباً ثابت مانده است. منطقه راخين به آستانه قحطي رسيد و حدود دو ميليون نفر در اين ايالت در خطر گرسنگي قرار دارند.
در شرق آسيا و اقيانوسيه، تنشها بر سر تايوان و درياي جنوب چين، مناقشهاي ديرينه است. صعود چين به عنوان يک قدرت جهاني و افزايش تواناييهاي نظامي آن، پيچيدگيهاي صلح در اين منطقه را افزايش داده است. پکن همچنان تايوان را بخشي از خاک چين ميداند و در صورت لزوم با قوه قهريه آن را تصرف خواهد کرد. در مارس 2025، چين رزمايشهاي نظامي عظيمي در اطراف جزيره تايوان برگزار کرد که شامل ناوگان دريايي و حملات دريايي-هوايي فرضي بود. اين رزمايش بهعنوان واکنش به سياست تهاجمي رئيسجمهور تايوان انجام شد و نشاندهنده آمادگي ارتش چين براي بستن آبراهها و محاصره جزيره بود. در مقابل، تايوان با اطمينان به حمايت ايالات متحده چشم دوخته است. چيو چوئي-چنگ وزير امور تايوان، در مصاحبهاي تأکيد کرد، رابطه تايوان و کنگره آمريکا بسيار قوي و محکم است و واشينگتن همچنان از تايوان پشتيباني خواهد کرد.
در غرب آسيا يعني خاورميانه، در شرايطي که تنشها ميان ايران، اسرائيل و ايالات متحده به بالاترين سطح در سالهاي اخير رسيده است، احتمال بروز يک جنگ گسترده بيش از هر زمان ديگري احساس ميشود. این جنگ در صورت شکست مذاکرات ایران و ایالات متحده بر سر توافق هستهای، بسیار قریبالوقوع خواهد بود. چنین تقابلی، پیامدهای چندلایه و دامنهداری خواهد داشت که تنها به دو کشور محدود نمانده و به سرعت ابعاد منطقهای و جهانی پیدا میکند. در ایران، تبعات این جنگ در قالب تلفات انسانی گسترده، حملات هوایی و موشکی به مناطق شهری و زیرساختهای حیاتی نمایان میشود. قطع صادرات نفت از تنگه هرمز و تحریمهای مضاعف، اقتصاد کشور را با رکود عمیق، جهش تورم و بیثباتی مالی مواجه خواهد کرد. تنگه هرمز مسير عبور يکپنجم نفت جهان است و انسداد آن ميتواند قيمتهای انرژی را به سطح بيسابقهاي برساند. در سطح منطقهای، چنین جنگی به سرعت مرزها را درمینوردد. احتمال گسترش دامنه درگیری به کشورهای عربی، تهدید امنیت سکوهای نفتی و پایگاههای نظامی آمریکا و وقوع حملات تلافیجویانه به متحدان واشنگتن از جمله سناریوهای محتمل است. حمله به مسیرهای کشتیرانی و اختلال در صادرات انرژی، میتواند به جهش تاریخی قیمت نفت و بیثباتی در بازارهای جهانی منجر شود. کشورهای عربی مانند عربستان، امارات و حتی ترکیه نیز ممکن است وارد چرخهای از ناامنی و رقابت تسلیحاتی شوند. اين تنشها در سطح جهانی، تجارت بينالمللي را مختل و رشد اقتصادي را کُند میکند. صندوق بينالمللي پول هشدار داده، تشديد درگيري، پيامدهاي اقتصادي گستردهاي بهدنبال خواهد داشت. برای ایالات متحده، این درگیری علاوه بر تحمیل هزینههای هنگفت نظامی و تلفات انسانی، موجب بیثباتی سیاسی داخلی و انتقادات شدید افکار عمومی خواهد شد. جهش قیمت انرژی و کُندی رشد اقتصادی، خطر رکود تورمی را در آمریکا نیز افزایش میدهد. از سوی دیگر، با ورود بازیگرانی چون روسیه و چین که منافع راهبردی در ایران و منطقه دارند، تقابل تهران-واشنگتن میتواند به برخورد چندجانبه و حتی جنگ سرد در خاورمیانه منجر شود. با این وجود، پیشبینی واقعبینانه این است که جنگ، با هر سطحی از شدت، نهتنها به بازدارندگی منجر نخواهد شد، بلکه فاجعهای زنجیرهای خواهد بود که برندهای در آن وجود ندارد.
در چنین شرایطی که سايه يک درگيري نظامي تمامعيار بر فراز خاورميانه سنگيني ميکند، مسیر دیپلماسی و توافقِ هرچند دشوار، زمانبَر و پُر از بیاعتمادی، تنها گزینهای است که میتواند مانع فروپاشی نظم شکننده خاورمیانه و آغاز یک فاجعه جهانی شود. این مسیر به تصمیمهای شجاعانه، پذیرفتن واقعگرایی، اجماع بینالمللی و گشودن فضای گفتوگوی سازنده در سطوح پنهان و آشکار نیاز دارد.
توافق، نه بهعنوان یک امتیاز، بلکه ضرورتی برای گریز از جنگ و ویرانی است! بازگشت ايران و ايالات متحده به ميز مذاکره و سفر دونالد ترامپ به سه کشور عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی، بارديگر اميد به توافق را زنده کرد و گمانهزنیها در محافل سیاسی بهویژه رسانههای بينالمللي بیش از پیش داغ شده است. جمعبندي تحليل این رسانهها نشان ميدهد، مذاکره و نه جنگ، تنها مسير دستيابي به يک توافق پايدار است. هرچند برخي تحليلگران، مسير اقدامات ديپلماتيک و اعتمادساز، برای کاهش تنشها و پایداری توافق را بسيار سخت و دشوار ميبینند اما تحقق يک يا چندمرحلهاي آن با توجه به این پیشنهادها، مثبت ارزيابي میشود:
1- مديريت تنش با ديپلماسي نرم و چندلایه: ميانجيگري کشورهاي بیطرف (مانند عمان و قطر) و اتحاديه اروپا بهويژه فرانسه و حتي سوئيس به اعتمادسازي و اجماع بينالمللي مذاکره کمک میکند. بهگفته بيبيسي، حتي «مذاکرات پشتپرده» (دیپلماسی پنهان) نيز ميتواند مانع انفجار يک بحران شود. همزمان با پیگیری توافق، میتوان از دیپلماسی توازن برای تعامل با شرق (روسیه و چین) و دیپلماسی منطقهای برای تقویت همراهی کشورهای منطقه بهویژه عربستان بهره برد. این رویکرد چندلایه، هزینه فشار حداکثری را کاهش و اعتماد منطقهای ایران را ارتقا میدهد.
2- احياي محدودشده برجام با ضمانت اجرايي: بازگشت کامل به توافق 2015 در شرايط فعلي دشوار است، اما ميتوان از يک مدل «توافق در برابر اقدامات قابل راستيآزمايي» بهره گرفت؛ مدلي که بهنوشته فايننشالتايمز، ايران با کاهش سطح غنيسازي، امکان دسترسي به بخشي از منابع مالي بلوکهشده را فراهم میکند.
3- اعتمادسازي از طريق اقدامات نمادين: کاهش داوطلبانه سطح غنيسازي به 3.67درصد، شفافسازی عمومی برنامه هستهای و دعوت از کارشناسان بینالمللی برای بازدید از تأسیسات، توقف حملات يمن، آتشبس در نوار غزه و توقف برخي فعاليتهاي منطقهاي، میتواند نشانههای حُسن نيت و گامهای مثبت برای رفع نگرانیها باشد.
4- کاهش تحريمهاي غيرهستهاي در مراحل اوليه: کاهش تحريمهاي مربوط به بخشهاي غيرهستهاي مانند تجارت نفت، ميتواند انگيزه ايران براي تمرکز بر مذاکرات را افزايش دهد.
5- گشايش خط ارتباطی مستقيم (هاتلاین): ایجاد خط تماس اضطراری میان روسای جمهور یا وزرای خارجه و انجام مذاکره رو در رو مقامات ديپلماتيک دو کشور ایران و ایالات متحده حتي در تهران، علاوه بر رفع سوءتفاهمها و مهار تنشهای سهوی، میتواند روند مذاکرات را تسهيل و تسريع کند. پيشنهادي که در تحليل انبيسينيوز نيز بر ضرورت برقراري ارتباط فوري و مستقيم ميان دو طرف تأکيدشده است. ایجاد پلتفرم گفتگوی امن از طریق توسعه سامانههای اختصاصی وبینار و اتاق گفتگو(با پروتکلهای رمزگذاریشده) نیز میتواند علاوه بر فراهمکردن زمینه مذاکره و تبادل اطلاعات فنی محرمانه، از تعدد سفرهای فیزیکی مقامات و کارشناسان بکاهد.
6- موافقت با افزايش نظارتها و راستيآزمايي: اجراي پروتکل الحاقي آژانس بينالمللي انرژي اتمي و بازرسي منظم و سرزده از تأسيسات هستهاي، میتواند براي اطمينان از عدم انحراف برنامه هستهاي ايران موثر باشد.
7- محدوديت در تحقيق و توسعه سانتريفيوژها: محدودکردن توسعه سانتريفيوژهاي پيشرفته بهويژه مدلهاي با سرعت غنيسازي بالا، فرایند اعتمادسازي را تقویت خواهد کرد.
8- ايجاد سازوکار مالي بينالمللي براي آزادسازي تدريجي داراييها: تحريمها بهصورت مرحلهاي و در ازاي پايبندي ايران به تعهدات برداشته شود. ايران بهدنبال دسترسي به منابع مالي بلوکهشده است؛ ايجاد يک صندوق مالي تحت نظارت نهادهاي بينالمللي مانند بانک جهاني ميتواند روند آزادسازي داراييها را تضمين کند.
9- حذف پيششرطها: در گام نخست باید از پيششرطها و مطالبات حداکثري که روند مذاکرات را کُند یا بنبست ميکند، صرف نظر کرد.
10- ضمانت اجراي بلندمدت توافق: اجماع داخلي در ايالات متحده و ايران براي اجرا و پايبندي بلندمدت به مفاد توافق از طريق تصويب و اجرای قوانين حمايتي و نظارتی مستمر اهميت دارد.
11- تعهد کتبي آمريکا به عدم خروج يکجانبه از توافق: نيويورکتايمز و والاستريت ژورنال اشاره کردهاند که ايران خواستار تضمينهايي براي جلوگيري از تکرار خروج آمريکا از برجام مانند سال 2018 است. تعهد کتبي يا مصوبه کنگره آمریکا ميتواند اين نگراني را کاهش دهد.
12- توقف موقت توليد اورانيوم: ايران در گام نخست و در قالب يک توافق موقت، فعاليتهاي غنيسازي اورانيوم را متوقف يا رقيق کند و در مقابل، برخي تحريمها کاهش يابد. به گزارش يورونيوز، آمريکا بر توقف توليد اورانيوم با خلوص بالا بهعنوان گام اعتمادساز در ازاي کاهش تحريمها تأکيد دارد؛ گرچه برخی از برچيدن کامل برنامه هستهاي ایران یا ایده «توافق صفر غنیسازی» برای رفع نگرانیهای بلندمدت طرفهای مقابل سخن میگویند. بر این اساس، ایران متعهد میشود به طور کامل از فعالیتهای غنیسازی اورانیوم دست بردارد و در عوض، دسترسی به فناوریهای هستهای صلحآمیز، تضمینها و تسهیلات اقتصادی و فناورانه قوی دریافت کند. این در حالی است که ايران از تضمين حقوق هستهاي صلحآميز در چارچوب معاهده NPT دفاع میکند.
13- مرحلهبندي توافق در چارچوب يک نقشه راه: بهتر است، گام نخست مذاکره بر حل و فصل مسائل فني تاکید کند و سپس به مسائل سياسي و تحريمي متمرکز شود.
14- ايجاد صندوق اقتصادي مشترک: سازوکار مالي مشروط براي تشويق به پايبندي ايران، بيتاثير نخواهد بود.
15- تشکيل کارگروههاي تخصصي منطقهاي: به نوشته والاستريتژورنال، تشکيل کارگروههايي با مشارکت کشورهاي حاشيه خليج فارس مانند عربستان براي بحث در باره امنيت منطقهاي، ميتواند نگرانيها را کاهش و حمايت از توافق را افزایش دهد. تشکیل یک شورای مشورتی منطقهای با حضور کشورهای منطقهای مانند اعضای شورای همکاری خلیج فارس برای نظارت بر اجرای توافق و حل و فصل نگرانیهای امنیتی منطقهای نیز راهگشا است. این شورا میتواند به عنوان یک پُل بین ایران، آمریکا و کشورهای منطقه عمل کند و اطمینان دهد که توافق نهتنها برای ایران و آمریکا، بلکه برای کل منطقه مفید است. علاوه بر این، میتوان با مشارکت کشورهایی مانند ترکیه، عراق یا هند مذاکرات منطقهای گستردهتری داشت. علاوه بر دولتها، سازمانهایی مانند گروه بینالمللی بحران(ICG) یا بنیادهای علمی نیز میتوانند نشستهای غیررسمی برگزار کنند.
16- طراحي پروژه مشترک هستهاي با نظارت بينالمللي: طبق گزارش نيويورکتايمز، ايران پيشنهاد راهاندازي تأسيسات هستهاي مشترک با آمريکا يا عربستان را مطرح کرده است. اين پروژه ميتواند شامل کاهش سطح غنيسازي، انتقال ذخاير اورانيوم غنيشده و نظارت خارجي باشد. والاستريت ژورنال نيز برای اعتمادسازی به موضوع انتقال ذخاير اورانيوم غنيشده با درصد بالا به يک کشور بيطرف مانند سوئيس يا ترکيه اشاره کرده است.
17- ايجاد مکانيسم حل اختلاف بينالمللي: يورونيوز پيشنهاد داد، با ایجاد يک مکانيسم حل اختلاف با حضور منابع بيطرف مانند اتحاديه اروپا يا سازمان ملل ميتوان از بنبستهاي آينده بهويژه اختلاف بر سر اجراي تعهدات جلوگيري کرد.
18- تضمين مشارکت اروپا در توافق جديد: جلب نظر سه کشور انگليس، فرانسه و آلمان براي حصول و تقویت این توافق، بسیار حياتي است.
19- کاهش لفاظيهاي رسانهاي و تهديدات علني: نيويورکتايمز تحليلکرده که تهديدات علني، مانند اظهارات ترامپ مبني بر تحريمهاي مضاعف يا اقدام نظامي، عقلانیت و فضای منطقی مذاکرات را متشنج ميکند. توافق بر عدم اظهارات تحريکآميز، ميتواند موجب تلطیف فضاي ديپلماتيک شود. دیپلماسی عمومی و رسانهای نیز با نشر پیامهای مثبت و آشتیجویانه، افکار عمومی را تنویر و مانع تشویش اذهان عمومی میشود.