رگههای طلایی؛ کجا، چه داریم؟

پراکندگی ذخایر طلا و نقره در ایران
صنایع و معادن: معادن طلا و نقره ایران در سالهای اخیر با کشفهای جدید و بازبرآورد ذخایر توجهساز شدهاند؛ با اینحال پرسش کلیدی این است که این ذخایر تا چه حد به تولید و جایگاه بینالمللیِ ایران کمک میکنند بهویژه در برابر غولهای تولید و ذخیره جهانی.
پراکندگی و نقاط برجسته در ایران
ذخایر طلای شناختهشده ایران متمرکز در چند پهنه مشخص است: زونهای آذرین-هایپابازی(مانند زرشوران در آذربایجان غربی)، رگههای آلودار در نواحی غرب و شمالغرب و برخی کانسارهای پلاتفرمر در جنوبشرق. معدن زرشوران که یکی از بزرگترین پروژههای طلا در کشور است.
برای نقره، ایران اغلب آن را بهصورت همراه با کانسارهای سرب-روی و مس بازیابی میکند؛ بنابراین پراکندگی ذخایر نقره تا حد زیادی منطبق با پهنههای سرب-روی کشور است.
میزان و تولید ایران در چه سطحی است؟
برآوردهای آماری محلی نشان میدهد تولید طلا در ایران در ارقامِ چندتنی در سال است (سریهای تولید تا 2022 حدود 7 تن در سال گزارش شد)، رقمی که در برابر تولید جهانی چند هزار تنی ناچیز است. همزمان، تولید نقره ایران معمولاً در چارچوب بازیابی جانبی از معادنِ پایه قرار دارد و از منظر تناژ و ارزش بازار نقش محدودی نسبت به تولیدکنندگان بزرگ جهانی ایفا میکند.
مقایسه با تولیدکنندگان بزرگ
در سطح جهانی، تولید استخراجی طلا در ۲۰۲۴ حدود 3,300 تن برآورد شد و چین، روسیه، استرالیا، کانادا و ایالات متحده از جمله تولیدکنندگان بزرگ بودند؛ چین تنها حدود ۱۰ درصد از تولید جهانی ۲۰۲۴ را در اختیار داشت. این کشورها علاوه بر اکتشاف و استخراج، ظرفیت فرآوری، زیرساخت تأمین مالی و بازار داخلی یا دسترسی ساده به بازارهای بینالمللی را نیز دارند عواملی که نقش محوری در تبدیل ذخایر به درآمد بازی میکند.
از منظر ذخایر رسمی نیز کشورهایی مانند آمریکا، آلمان و چین بزرگترین پشتوانه طلا را در اختیار دارند، اما باید توجه داشت این «ذخایر رسمی» با «ذخایر معدنی قابل استخراج» متفاوت است؛ بسیاری از کشورهای تولیدکننده طلا (مانند استرالیا و شیلی) ذخایر معدنی بزرگی دارند که مستقیم به تولید و صادرات تبدیل میشوند.
ضعفها در تبدیلِ ذخایر به قدرت اقتصادی
علت فاصله ایران از بازیگران بزرگ چندوجهی است:
– مقیاس تولید پایین: حتی با افزایش ذخایر اثباتشده، روند تبدیل ذخیره به تولید انبوه نیازمند زیرساخت و سرمایهگذاری است.
– بهرهبرداری جانبی نقره: بخش قابل توجهی از نقره ایران بهصورت محصول جانبی استخراج میشود و این الگوی تولید مانع از تمرکز فرآوری و ارزشافزوده مستقل نقره میشود.
-محدودیتهای فناوری و مالی: دسترسی به فناوریهای پیشرفته حفاری، فرآوری و بازارهای بینالمللی در شرایط تحریم و محدودیتهای مالی پیچیدهتر است.
فرصتها و محرکهای افزایش سهم
چند محور کوتاهمدت و میانمدت میتواند نقش ایران را ارتقا دهد: توسعه پروژههای کلان اکتشافی برای شناسایی پهنههای جدید، سرمایهگذاری در فرآوری پاییندست(خروج از خامفروشی کانسِنتراسیون)، جذب سرمایهگذاری مشترک منطقهای و بهکارگیری استانداردهای بینالمللی گزارشدهی ذخایر تا اعتبار گزارشها برای سرمایهگذاران ارتقا یابد. همچنین بازبرآوردها و کشفیات اخیر (مثلاً زرشوران) در صورت تبدیل به تولید میتواند وضعیت عرضه داخلی را تقویت کند.



