چاههای پیر؛ فناوریهای مغفول

صنایع و معادن: چاههای نفت ایران در بسیاری از میدانها وارد مرحله «میانسال» یا «پیری» شدهاند؛ کاهش ضریب بازیافت، افت فشار مخزن و افزایش نرخ استهلاک تاسیسات، تولید پایدار را به چالشی جدی تبدیل کرده است. همزمان محدودیت دسترسی به فناوریهای پیشرفته بهویژه بهخاطر تحریمها و دشواریهای تأمین مالی بینالمللی توان کشور را برای اجرای پروژههای ازدیاد برداشت(EOR) و نوسازی زیرساختها محدود ساخته است.
قیاس مشکل: تولید بالاست اما میدانها فرسودهاند
ایران همچنان تولید قابلتوجهی دارد و آمار نشان میدهد که در سالهای اخیر تولید تا چند میلیون بشکه در روز افزایش یافته، اما این رقم پنهانکننده وضع فنی میدانهاست: بسیاری از مخازن قدیمی ضریب بازیافت پایین (در محدوده حدود ۲۰-۲۵ درصد) دارند و بدون ازدیاد برداشت و تزریق مناسب مانند تزریق گاز یا آب بهصورت هدفمند بخش مهمی از ذخایر درجا دستنخورده میماند. این موضوع بهمعنی از دسترفتن سرمایه ملی و افزایش هزینه استخراج در بلندمدت است.
چرا فناوری به میادین ایران نرسیده؟
سه عامل اصلی مانع ورود و بهکارگیری فناوریهای مدرن شدهاند:
۱- تحریمها و محدودیتهای بانکی که همکاری با شرکتهای بینالمللی و خرید تجهیزات حساس را دشوار میسازند؛ این مانع آشکاری است که بهتاکید ناظران، دسترسی به تکنولوژی پالایشی و بالادستی را محدود کرده است.
۲-کمبود سرمایهگذاری بلندمدت و ریسکپذیری پایینِ سرمایهگذاران داخلی در پروژههای پرهزینه ازدیاد برداشت
۳- فرسودگی زیرساختها و زنجیره تأمین قطعات که حتی هنگام امکان فنی اجرای پروژه نیز زمان و هزینه قابلتوجهی برای بومیسازی و تامین قطعات لازم دارد.
ازدیاد برداشت، ظرفیت بالقوه و موانع عملی
تحقیقات و گزارشهای داخلی نشان میدهد که تزریق گاز، تزریق آب و روشهای شیمیایی یا حرارتی میتواند ضریب بازیافت را بهطور معناداری افزایش دهد؛ برخی برآوردها اثرات بلندمدت و چشمگیر تزریق گاز یا عملیات هدفمند را قابل توجه میدانند. اما پیادهسازی EOR نیازمند تجهیزات خاص، دانش مخزنی پیشرفته، آزمایشهای میدانی و سرمایهگذاری طولانیمدت همه نیازهایی که در شرایط کنونی دشوارتر شدهاند.
در سطح جهانی، بسیاری از کشورها مانند نروژ و عربستان سعودی با استفاده از فناوریهای هوش مصنوعی و شبیهسازیهای دیجیتال توانستهاند روند کاهش تولید در چاههای قدیمی را مهار کنند. این کشورها علاوه بر تکنولوژی، بر مدیریت هوشمند مخازن و آموزش نیروی انسانی متخصص نیز سرمایهگذاری کردهاند. در مقابل، ایران همچنان با چالش کمبود مهارتهای تخصصی و عدم انتقال دانش فنی مواجه است که این شکاف تکنولوژیک را عمیقتر میکند.
چرا نوسازی هنوز محقق نشده؟
حتی در پروژههایی که فنی امکانپذیر است، دو گلوگاه تکراری دیده میشود: اول، تأمین مالی بانکها و نهادهای داخلی بهدلیل ریسکهای قانونی و ارزی با احتیاط عمل میکنند. دوم، قراردادها و شفافیت اقتصادی مدلهای قراردادی باید سرمایهگذار خارجی را توجیه کند تا فناوری، تضمین فنی و سرمایه را وارد میدان کند. تلاشهای اخیر برای بازتعریف قراردادها و ایجاد سازوکارهایی مانند IPC نشان از درک مشکل دارد، اما اجرای گسترده و جذب فناوریِ نوین هنوز به ثبات سیاسی-اقتصادی و تضمینهای بینالمللی نیاز دارد.
راهبردهای عملیاتی و سیاستهای پیشنهادی
برای ریشهکنکردن اثر فرسودگی و بهرهبرداری از ذخایر باقیمانده، لازم است یک بسته سیاستی ترکیبی اجرا شود:
تسریع در جذب فناوری از طریق قراردادهای شفافتر(IPC/JV)و تضمینهای حقوقی متقابل؛ هدفگذاری سرمایهگذاری در پروژههای EOR اولویتدار با خطوط اعتباری ترجیحی و تخصیص منابع ملی برای پروژههای کوتاهمدت بازده؛ بومیسازی زنجیره تأمین قطعات و خدمات پس از فروش با مشارکت دانشگاهها و شرکتهای دانشبنیان؛ دیجیتالیسازی میادین(Digital Oilfield) برای پایش آنلاین فشار، نشت، و عملکرد چاهها که هزینههای نگهداری را کاهش و عمر عملیاتی را افزایش میدهد؛ آموزش و تربیت نیروی انسانی متخصص برای کاهش وابستگی به کارشناسان خارجی و ارتقاء سطح فنی مدیریت میادین.
بدینترتیب، فرسودگی چاههای نفت و کمبود دسترسی به فناوریهای نوین، یک معضل فنی-اقتصادی ترکیبی است: بدون تأمین مالی، تضمینهای قراردادی و تعامل بینالمللی، ایران عملاً از سود کامل ذخایر عظیم خود محروم خواهد ماند. سیاستگذاری سریع، متوازن و هدفمند در کنار راهکارهای فنی میتواند شکاف را کاهش دهد، اما این برنامهها نیازمند ثبات سیاسی-اقتصادی و تلاش هماهنگ نهادها در کوتاهمدت است تا فرصتهای استراتژیک میدانها از بین نرود.



